بسته پیشنهادی ایران و نمایش خطاهای استراتژیک
چکیده :آنچه بر هر ناظر مذاکرات هسته ای پنهان نیست این است که طول کشیدن آن به ضرر ایران و نفع غرب است. و آنچه باعث تأسف کسانی است که دغدغه سربلندی ایران را دارند، کوته اندیشی ها و بی پشتوانه کارشناسی بودن دستگاه دیپلماسی نظام در جریان سرنوشت سازترین مسئله کشور در طی سی سال گذشته است....
کلمه – سید کاظم قمی:
انتشار متن بسته پیشنهادی ایران به ۱+۵ در مذاکرات مسکو را باید گامی به جلو دانست. این که سیاستگذاران سیاست خارجی تصمیم گرفته اند پاورپوینت آن بسته را از طریق یک خبرگزاری ظاهرا غیرحکومتی منتشر کنند، می تواند نشانه نیاز آنان به توجیه افکار عمومی ایران باشد که به خودی خود گامی مثبت در جهت اصلاح رویه حکومتداری دولتمردان به شمار می رود، حتی اگر پیشنهادات ناگفته ی دیگری نیز باشد که از چشم مردم پنهان نگه داشته می شود.
اما اگر انتشار این متن را بتوان به فال نیک گرفت، خود متن از این خوش یمنی تهی است. توجه به مباحث مطرح شده در این پاورپوینت (که گروه مذاکره کننده ایران از ارائه ی آن به جلسه مذکور ذوق زده شده بود و خبرنگار صدا وسیما نیز در کنفرانس خبری سعید جلیلی سعی داشت بدان دامن بزند)، علت بهت زدگی و تعجب نمایندگان کشورهای طرف مقابل که هم در تصاویر پخش شده از جلسات و هم در سخنان کاترین اشتون قابل مشاهده بود را آشکار می کند. رویکرد طرف ایرانی، کمترین ارتباط با ماهیت مذاکرات را نشان می دهد، تو گویی جلیلی مقاله ای برای یک همایش علمی درباره مذاکرات هسته ای آماده کرده و نه یک برنامه برای پیشبرد مذاکرات. درست مانند این که در یک دادگاه مربوط به فسخ عقد ازدواج یک زوج، قاضی به جای پرداختن به زوایای حقوقی و ارایه راهکار عملی فرایند طلاق، به شرح و بسط علل افزایش میزان طلاق در جامعه مشغول شود.
اما اگر از نقد ساختار متن مذکور از این زاویه نیز بگذریم، خطاهای مهمی در خط مشی اتخاذ شده از سوی هیئت ایرانی دیده می شود. از جمله می توان به تعیین اهداف مذاکره که در بند ب آمده اشاره کرد. تهیه کنندگان متن فراموش کرده اند که اهداف یک مذاکره دیپلماتیک نه از سوی یک طرف، بلکه بر اساس توافق های دوجانبه تعیین می شود. آیا هیئت متشکل از نمایندگان ۱+۵ نیز همین اهداف را دنبال می کنند؟ با نگاهی گذرا به مصاحبه ها و بیانیه های اعضای آن هیئت، می توان دریافت که پاسخ منفی است.
اما خطای استراتژیک مهم تری که در متن مذکور مشاهده می شود، به بند د، با عنوان «ساختار و روند»، بویژه محور اول آن که به زمان بندی اشاره دارد، مربوط می شود. لازم نیست دیپلماتی باتجربه یا مدعی تجربه باشید تا دریابید که تنظیم کنندگان متن، تصویری از فرایندی طولانی در گفتگوهای هسته ای را مد نظر داشته اند که دقیقا همان چیزی است که طرف های غربی، بویژه امریکایی ها، از آن خشنود خواهند شد. طولانی شدن مذاکرات چند دستاورد مهم برای کشورهای غربی در بر دارد:
۱. در اختیار داشتن زمان کافی برای حل مسئله سوریه که آشکارا بر موقعیت ایران در منطقه و به تبع آن در مذاکرات تأثیرگذار است.
۲. عبور آسان تر از مقطع انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و کارزار تبلیغاتی آن با پرهیز از موضعگیری عملی سخت تر در قبال ایران
۳. اجازه دادن به ظهور تأثیر تحریم ها بر اقتصاد ایران و استفاده از آن برای مقاصد تبلیغاتی
۴. تضعیف بیش از پیش ایران که می تواند در شکل دهی نتایج مذاکرات نقشی بس مهم ایفا کند.
آنچه بر هر ناظر مذاکرات هسته ای پنهان نیست این است که طول کشیدن آن به ضرر ایران و نفع غرب است. و آنچه باعث تأسف کسانی است که دغدغه سربلندی ایران را دارند، کوته اندیشی ها و بی پشتوانه کارشناسی بودن دستگاه دیپلماسی نظام در جریان سرنوشت سازترین مسئله کشور در طی سی سال گذشته است.
چند بار باید بگم “حجتیه”
:
باید اوضاع اونقدر خراب بشه برای ظهور امام زمان (عج)
.
تفکر خطرناکی از اسلام و ظهور منجی(عج)
هیچ ربطی به حجتیه بد بخت نداره
من نمی فهمم چرا همه چی را به این بدبخت ها ربط می دهید؟ آخه حجتیه چه ربطی به این مطلب داشت؟ اصلا کی گفته اینا حجتیه هستند؟ لطفا مطالب آقای مهدی خزعلی را درباره حجتیه بخونید و بفهمید که این افراد حجتیه نیستند و حجتیه اصلا چنین نظری ندارد که باید اوضاع خراب بشه تا امام زمان (عج) بیاد. من به مهدی خزعلی و حرفاش اطمینان دارم و می دانم چرت و پرت نمی نویسه
لطفاً این قدر سطحی مطالب را بیان نکنید.
با با سلام به هموطنان کلمه:
ضمن سپاسگزاری از تلاش هر روزه تان در پیشبرد فهم عمومی هموطنان در تمام زمینه ها، از شما خواهشمندم از بکار بردن کلمهٔ “دولتمردان” در توصیف این اراذل و اوباش که جرعه‌ای از فهم سیاسی و اجتماعی درشان وجود ندارد پرهیز کنید. این جنایتکاران تهی مغز نه از مردانگی به معنی انسانی آن حالیشان هست و نه از گرداندن دولت. به اعتقاد من بهترین لقب در توصیف این جنایتکاران تاریخ همانا “اراذل و اوباش دولتیست.”
سپاسگزارم.
خداوند میگوید کسی که ظالم باشد من اورا دچار بی عقلی میکنم.حالا خامنه ای عقلش کار نمیکنه زورشم که به اینا اثر نداره مگه۵+۱ مردم ایران هستند که تو خیابانها راحت تیر بارونشون کرد.به نظر بنده یواش یواش میره که سکوت کنه انشاالاه
البته کش دادن مذاکرات خواسته طرف های ایرانی هم هست. چون پایان این قمار هسته ای یا جنگه یا تعلیق که مقامات جمهوری اسلامی از هر دو بیزارند و تنها راه خرید وقت برای تجهیز نیروها، برای بقای نظام و بمب هسته ای
اینجاس که می گن مارادونا رو ولش کن و غضنفر رو بچسب!!!!
این برای غرب بازی برد -برده وقتی با مردم خوب تا نکنی و قاچاق کنی اختلاس کنی مردم بکشی زندان بندازی نتیجه میشه این . نمیشه گندم بکاری جو درو کنی . وقتی بمب می خوای باید تاوان بدی . فعلا از مردم هزینه کن ولی نوبت خودت هم می رسه .
متاسفانه در تمامی زمینه ها این جماعت قدرت پیش بینی حتی یکروز را ندارند و دوراندیشی که اصلآ پیش کش !
در مورد ندانم کاریهای آقایان یادمان هست که افزایش قیمت حاملهای انرژی که در دوران هاشمی و خاتمی هر سال ۲۰ درصد به قیمتهای بنزین و… اضافه میشد و جالب آنکه در اواخر زمان خاتمی تورم به نزدیک ۱۰ درصد رسیده بود (علیرقم افزایش ۲۰ درصدی قیمتها) ولی در شروع مجلس هفتم و شروع یکدست شدن اصولگرایان، برای عوام فریبی و تحت فشار قرار دادن خاتمی به یکباره افزایش تدریجی و سالانه ۲۰ درصدی را خذف و مغرور از قدرت ، به هشدارهای خاتمی و اقتصاددانها توجه نکردند که در آینده نزدیک مجبور میشوید تحت فشارها یکدفعه کل یارانه ها را حذف و تورم یکباره ای به مردم تحمیل خواهید شد ، الآن هم میبینیم که گره به آن سادگی را به چه گره کوری تبدیل کردند که بعد مجبور شدند با عوام فریبی اسم آنرا اقدامی تاریخی و جراحی بزرگ اقتصادی نامگذاری کردند در حالیکه با ادامه افزایش تدریجی اصولآ به چنین شکهائی نیاز نبود بطوریکه اکنون شاهد تورم چند صد درصدی در بعضی اقلام و بیکاری و بدبختیهای اجتماعی بزرگی باشیم. البته برای ماست مالی کردن تمامی ناکامیها و عدم مدیریت ، دائمآ بر طبل تقدس گرائی و تبلیغات سنگین و قدردانی از ظعما مشغولند واقعآ امام خمینی درست میگفتند که بعضی از این آقایان توان اداره یک نانوائی را هم ندارند.
نرخ طی نکنید ، هیچ هم به فکر اصلاح رویه حکومتداری نیافتاده اند ، به پیسی افتاده اند و میخواهند خودشان را از پل بگذرانند . این حرفها هم تشویش اذهان عمومی نباشد ، تشویش اذهان متدینین است .
انطور که مشخص است امریکا و غرب بجز تسلیم ایران به هیچ رضایت نمیدهد و دیپلماسی ایرانی هنور این مطلب را نفهمیده, زمانی که شما شعارهای دهان پرکن میدهید بایت فکر عاقبت کار را نیز بکنی .
اقای احمدی نژاد رئیس جمهور منتخب رهبری از جیب ملت ما زیاد از حد خرج کرده, در واقع برای خودش خرج کرد که مهبوب رهبر و توده های عرب منطقه شود, غافل از اینکه دستگاه تبلیغاتی غرب و در راس ان امریکا که طرفدارن اسرائیل در ان حرف اول را میزنند ,قویتر از انست که زمامداران و حکومتگران تهران درکی از ان داشته باشند.
انزمان که امام فریاد بر میاورد امریکا هیچ غلتی نمیتواند بکند به پشتیبانی سیاست نه شرغی و نه غربی بود و و میدانست که هیچ کدام از این قدرتهای بزرگ نمیتوانند بخاطر تضاد با یکدیگر هیچ غلطی بکند, اما جهان وارد مرحله دیگری شده است که حکومتگران ما هنوز نفهمیدند.
حالا باید گفت رهبر عزیز پشتیبان شعارهای انچنانی ,طالبی سیری چند؟
بقول آقای امیر«کش دادن مذاکرات خواسته طرف های ایرانی هم هست» به این دلیل که:
چالش اصلی “دولتمردان” با مردم کشور ما است و نه آنچه که آن را ”مبارزه با استکبار جهانی ” می نامند. بنابراین، حل بحران روابط بین المللی رژیم نیز تابعی از کنش های درونی و تضاد آن با کل جامعه خواهد بود
ﺟﻬﺖ اﻃﻼﻉ . ﻣﺎ ﺩﺭ اﻳﺮاﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺑﺎﻓﻴﻬﺎﻱ ﻛﻮﺩﻛﺎﻧﻪ اﻱ ﺷﺪه اﻳﻢ ﻛﻪ اﻭﻥ ﻫﻢ ﻣﻘﺼﺮ اﺻﻠﻲ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻴﻢ . ﻣﺎ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺭﻭ ﺩاﺭﻳﻢ ﻛﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪﻥ ﻛﻪ اﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪاﺭﻳﻢ ﺑﻪ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻛﺎﺭﻫﺎﻣﻮﻥ ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻴﻢ ﻣﺎ ﻓﻘﻄ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺩﻳﻨﻴﻤﻮﻥ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺷﺪ ﺁﻥ ﺧﻮاﺳﺖ ﺧﺪاﺳﺖ اﻟﺒﺘﻪ ﺑﺮاﺵ ﺩﻻﻳﻠﻲ ﻫﻢ ﺩاﺭﻥ ﺑﺮا ﻣﺜﺎﻝ اﮔﺮ ﺷﻤﺎ و ﺧﺎﻧﻮاﺩﺗﻮﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮاﺭ ﺑﮕﻴﺮﻳﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﻤﻴﻴﺎﻳﺪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻛﻨﻴﺪ و ﺑﮕﻴﺪ اﮔﺮ ﻣﻦ ﻓﺮاﺭ ﻧﻜﻨﻢ ﻫﻤﮕﻲ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻴﺸﻴﻢ ﭘﺲ ﺣﺪاﻗﻞ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻡ ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺮﮒ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ ﺧﻔﺖ ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻴﺪﻳﺪ. ﮔﺮﻭﻩ ﺩﻭﻡ ﻣﻴﮕﻪ ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﻣﻴﺘﻮﻧﻴﻢ ﻋﻘﻞ ﺭﻭ ﺗﻌﻂﻴﻞ ﻛﻨﻴﻢ و ﺑﻪ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻛﺎﺭﻫﺎﻣﻮﻥ ﻓﻜﺮ ﻧﻜﻨﻴﻢ و ﻳﻚ ﻣﻠﺖ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﻪ ﺻﺤﺮاﻱ ﻛﺮﺑﻼ ﺑﻜﺸﻮﻧﻴﻢ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺎ اﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﻧﺪاﺭﻳﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻨﺪﻩ ﮔﻮﺯﻱ ﺭﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﮕﺬاﺭﻳﻢ و ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺭﻓﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻴﻢ . ﺧﻼﺻﻪ ﻋﺠﺐ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺑﺎﺯاﺭﻳﺴﺖ . اﻳﻦ ﺭﻭاﻥ ﭘﺮﻳﺸﺎﻥ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺻﺤﺮاﻱ ﻛﺮﺑﻼﻱ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ و اﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻋﻠﻲ ﺭا ﺗﻨﻬﺎ ﻧﮕﺬاﺭﻧﺪ
اصو حاکمیت افراطیون بر سیاست خارجی کشور شرایط جهانی را روز به روز به سمت تخاصم با ایران به پیش میبرد. در کمپ مقابل ایران که بر خلاف
ادعای سران جمهوری اسلامی شامل روسیه و چین نیز میباشد گزینه تلاش برای متقاعد کردن ایران از طرق مسالمت آمیز برای پیروی از
خواست قدرتهای بزرگ مشاهده میگردد. قدرتهایی که به نوبه خود بارها در ارتباط با مصوبات شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران ثابت کرده اند
که میتوانند بر تردیدها و اعتراضات جنبش عدم تعهد فائق آیند و آن را علیرغم خواست هیئت حاکمه ایران بی ثمر سازند. گزینه گفتگوی فعلی با
سران حکومت ایران بر عکس رویاهای سران رژیم یگانه گزینه پیش رو نیست بلکه گزینه ارجح در قبال رویارویی مستقیم خشونت آمیز که از سوی
برخی جناح های قدرتمند در غرب که در شرایط کنونی تبلیغ میگردد میباشد. به دلایل متعدد این گزینه از کشش و عقلانیت کافی در شرایط کنونی
ه از سوی دولتمداران غربی برخوردار نیست و کابینه اوباما با تمسک به آن و فرصت برای ازمیان برداشتن موانع برای برخوردهای شدیدتر با ایران به
دوگانه فشار و گفتگوی همزمان روی آورده است.
مهمترین هدف غرب برای تغییر رفتار رژیم بی اعتبار نمودن مدل جمهوری اسلامی ایران در اذهان مسلمانان جهان به ویژه در منطقه میباشد تا شعاع تاثی نفوذ و محبوبیت ایران را در دوران بهار عربی محدود نماید. به نظر میرسد که با پیروزی های مقدماتی اخوان المسلمین در تونس و مصر و سازگاری
رهبران این کشورها با دیگر نیروهای حاضر در جامعه و همچنین اخبار پیروزی سکولارها در لیبی نه تنها مدل حکومتی ایران بلکه گفتمان هیئت حاکمه
در مورد این خیزشهای مردمی به حاشیه رفته است. به تدریج دو مدل اسلام گرایان معتدل و افراطی در منطقه شکل میگیرد که اولی خواهان جامعه
آزاد و در تعامل با جامعه جهانی و حفظ آداب و سنن خویش است و از سوی دیگر مسلمانان تند رو و افراطی که سر ناسازگاری با جامعه جهانی داشته
و با اعمال جبر و خشونت و ارعاب خواستار تحقق بخشیدن به ارزشهای خویش در جامعه میباشند. دیدگاه کابینه فعلی آمریکا در همسو نمودن افکار
عمومی منطقه و جهان علیه اینگونه گرایشات افراطی در نهضتهای اسلامی در منطقه است. امری که در گفتمان برخی از صاحبنظران به جنگ
شیعه و سنی و مسیحی و یهودی تعبیر گشته در نهایت در این دو مجرای ماهیتا متضاد جاری خواهد گشت. سرنگونی حکومت طالبان در افغانستان
و بازپس گیری سنگر تروریسم از القاعده نشاندهنده حساسیت غرب به قدرت دولتی جریان اقلیت افراطی و انگیزه دست به عمل زدن آنها حتی بدون پ پشتوانه افکار عمومیست. اعدام زنان در ملاء عام به جرم زنا از سوی طالبان در افغانستان، حکم اعدام به جرم مصرف مشروبات الکلی و ضرب و
شتم و جریمه و بازداشت و اخراج از کار و دانشگاه به جرم بد حجابی در ایران و شاید در عربستان سعودی و مناطقی از پاکستان بیانگر جبهه تحجر
دینی علیرغم اختلافات درونی میباشد.
بهار عربی و یا به قول باندهای حاکم در ایران بیداری اسلامی نه تنها موجب تحکیم موقعیت ایران در منطقه نگشته است بلکه ارتباطات راهبردی آن
را با یگانه کشور متحد خود در جهان یعنی سوریه را نیز بشدت متزلزل و در شرف تغییرات بنیادی قرار داده و سناریوی هلال شیعی را که توسط چند
کشور نگران منطقه از جمله عربستان سعودی و اردن مطرح گشته بود را در معرض نابودی قرار داده است. باند حاکم علوی ها به سرکردگی بشار
اسد در رویارویی با خیزش مردمی علیرغم اعمال سبعیت کم نظیر در آستانه سقوط است. ائتلاف دولتی نوری المالکی در عراق به نفع ملی گرایی
و مبارزه با فساد در حال فروپاشی و گروه حماس هم بعد از شکل گیری بهار عربی از اتحاد با ایران دست شسته و در جهت سیاست ایجاد دو کشور
فلسطین و اسرائیل گام بر میدارد. محور ترکیه -مصر برای منطقه و مثلث تونس – مصر- لیبی در آفریقا برای مبارزه علیه شاخه نفرت و تحجر القاعده
در آن بخش از جهان در حال شکل گیریست.
تحریمهای کمر شکن فعلی علیه ایران گذشته از غرو لندهای متعارف چین و روسیه با مخالفت هیچکدام از کشورهای جهان روبرو نشد. معافیت
موقت برخی کشورها از تحریم های غرب به شرط کاهش خرید از ایران و زمان کافی برای متناسب نمودن شرایط پالایشگاه ها برای نفت کشورهای
دیگر است. شکست های اقتصادی هیئتهای حاکمه ایران عرصه را بر زندگی مردم ایران تنگ تر نموده و نارضایتیها از عملکرد مسئولین بی سابقه
است. اگر مبارزات حق طلبانه شیعیان در بحرین و عربستان نقطه امیدی برای مدیران فعلی جامعه بود بار دیگر با اوجگیری نارضایتیها ادعاهای وی
همچون گذشته بی اعتبار میگردد. هیئت حاکمه ایران تنها و درمانده، از یکسو با انزجار مردم در داخل و از سوی دیگر با بی اعتمادی جامعه جهانی
روبروست. باندهای حاکم که به دولتهای سابق خرده میگرفتند که در قبال جواهر به گرفتن آدامس رضایت داده اند، حالا قدم به قدم به دریوزگی برای
حفظ قدرت خود نزدیک میشوند.
شکست و ندانم کاری باندهای حاکم ایران به رهبری بیت خامنه ای در سیاست داخلی و خارجی ارمغانی به غیر از فقر و ذلت برای قاطبه ایرانیان
نخواهد داشت. اپوزیسیون قانونی ایران در زیر چکمه های زیاده خواهی حکومت نابود شد و افسوس که تجارب گرانبهایی در جهت کسب منزلتی
شایسته ایرانیان در سیاه چالهای ولایت مطلقه و فضای مجازی از ملت دریغ شد.
البته قطعنامه ها کاغذ پاره هستند و تحریم ها نیز مفید. بنابراین مشخص نیست چرا در این پاورپوینت این همه بر لغو آنها تاکید شده است.
اما ایراد اصلی این پاورپوینت آن است که نویسندگان آن در یک فضای خیالی هستند. آنان در یک اتاق خیالی نشسته و برای خود بافته اند.
هر چند می دانم اقتدارگرایان به نظر مردم اهمیتی نمی دهند ولی اگر با نظر من مخالف هستند با برگزاری رفراندوم یکبار
برای همیشه این جار وجنجال را خاتمه دهند.اگرچه فکر نمی کنم برای حفظ اقتدارشان راضی به این کار شوند.